تجربه ای ترسناک با بازی The Medium
استودیوی لهستانی Bloober یک اثر ترسناک با المانهای کلاسیک و بسیار جذاب به نام بازی The Medium تولید کرده است. این اثر به عنوان ترسناکترین بازی ویدئویی برای انواع پلتفرمهای PC و XBOX عرضه شده و اولین تجربهی انحصاری نسل نهم مایکروسافت نیز به شمار میآید. موسیقی و صحنههای ترسناک در کنار داستان جذاب و هیجانی این بازی آن را به یکی از پرفروشترین بازیهای سال تبدیل کرده است.
داستان بازی
داستان بازی The Medium از جایی شروع میشود که شخصیت اصلی داستان یعنی ماریان Medium که قدرت ارتباط بین دنیای زندگان و مردگان را دارند، تصمیم دارد برای آخرین بار با پدرش که به تازگی فوت کرده است وداع کند. سپس طی تماس مخفیانه و مرموزی که ماریان با فردی ناشناس به نام توماس خواهد گرفت و توماس از ماریان درخواست کمک کرده و در انتهای مکالمه از ماریان میخواهد برای این موضوع به مکانی با نام Niwa Hotel بیاید. ماریان با تصور به این که این تماس یک مزاحمت تلفنی است سعی در قطع مکالمه دارد که ناگهان توماس به موضوع عجیبی اشاره میکند؛ توماس با بیان این که میداند ماریان یک مدیوم است به او میگوید اگر به دنبال جواب بزرگترین سؤالها در زندگی است باید به کمک توماس برود. ماریان با این تلنگر کنجکاو شده و قدم در مسیر مرموز و ترسناکی میگذارد و از همین لحظه ماجرای اصلی Medium آغاز میشود.
در داستان بازی The Medium سازنده سعی کرده با هوشیاری تمام سؤالهایی را مطرح کند تا ذهن مخاطب را بیشتر درگیر کرده و او را به چالش بکشد؛ سوالاتی مانند اینکه دختری که در کابوسهای ماریان کشته میشود کیست؟ در هتل نیوا چه اتفاقی افتاده است؟ و توماس کیست و ارتباطش با گذشتهی ماریان چیست؟
پاسخ این سؤالها را باید خود بازیکن در جریان بازی و با دیدن متن، تابلو و یا هر نشانهی دیگری دریافت کند. در نهایت جوابهای قطعی سؤالات هم در نقاط عطف داخل بازی و به صورت کاتسین، برای ما مشخص خواهند شد. قصهگویی در The Medium به موارد ذکر شده خلاصه نمیشود؛ بازی سعی میکند طراحی مراحل اش را نیز در خدمت قصهگویی قرار دهد. برای مثال میتوانیم به Niwa Hotel اشاره کنیم.
مراحل بازی
مراحل بازی طوری طراحی شدهاند که شما همواره در حال جابه جایی و گردش در یک هتل مخروبه و سالنهای وحشتناک هستید و این جابهجایی باعث شده تا شاهد مناظر دلخراشی از گذشتهی مرموز این هتل روی در و دیوار آن باشید و داستان قتل عام فجیعی که در این هتل اتفاق افتاده است را به تصویر میکشد. این مراحل و حس ترس حاصل از آنها به لطف تصویرسازی دنیای مردگان به وجود آمده، القای این تاریکی و ترس را در داستان بازی دوچندان خواهد کرد.
بازیکن در بازی The Medium، حالات متنوعی را تجربه خواهد کرد برای مثال برخی از مواقع در آرامش بسیار و در پارهای از اوقات با ترس عمل میکند. دیگر بخش مثبت گیم پلی، طراحی پازلهای بازی است که تنوع خوبی برخوردار است. پازلها به حدی متنوع هستند که حداقل با ١٠ معمای متفاوت در بازی سروکار خواهید داشت. بخش زیادی از این پازلها به صورت همکاری مشترک بین ماریان در دنیای زندهها و روح ماریان در دنیای مردگان قابل حل است.
روند بازی
در قسمتی از این بازی روح از بدن اصلی ماریان جدا شده و در دنیای مردگان به وسیلهی روح ماریان باید به حل معماها بپردازید؛ در این حالت ماریان در دنیای واقعی غیر قابل کنترل بوده و مهمترین المان در حل معماها سرعت عمل شماست، چون روح ماریان مدت زمان محدودی خارج از بدن ماریان میتواند به گشت و گذار بپردازد و درصورتیکه بیشازحد خارج از بدن ماریان باشد از بین میرود.
در بخش دیگر، صفحهی بازی به دو قسمت تقسیم میشود و عملکرد همزمان شما در دو دنیا باعث میشود، معمای پیش روی خود را حل کنید؛ معمای ساعت یا پیانو مثالهای خوبی از این مدل پازلها هستند. در نوع آخر از روند بازی و برای حل این پازلها، به وسیلهی آینه در بازی اتفاق میافتد که آینهها در بازی به شما اجازه میدهند تا بین دو دنیا جابهجا شوید.
با توجه به اینکه شما شانسی برای مبارزه با شخصیت بد داستان یعنی The Maw ندارید، یا باید با سرعت فرار کنید یا مخفیانه او را پشت سر بگذارید. طراحی فرارها بدون چالش است و به ندرت در فرار دچار مشکل خواهید شد تا این باعث ترس شما شود.
طراحی و گرافیک بازی The Medium
در بخش گرافیک اجسام حاضر در محیط، سایهگذاریها، رنگ و حتی نورپردازی در دو دنیا در هنگام بارگذاری کاملاً متفاوت هستند به همین دلیل تجربهی این عنوان با پلتفرمهای نسل هشتمی متفاوت است. به استثنای یکی از سکانسهای تعقیب و گریز بازی که از جملهی بهترین اتفاقات گرافیکی بازی است. در کنار این موارد انیمیشن راه رفتن در بازی هم میتواند جذابیتی برای بازیکن ایجاد کند. زمانی که دوربین در فواصل دورتری قرار میگیرد و دید ما از محیط وسیعتر میشود و این برای ما راحتتر خواهد بود. سازندهی بازی به هنرمندانهترین شکل ممکن توانسته دنیای تاریک و ترسناکی را به تصویر بکشد. بهطورکلی در بازی شاهد محیطی مالیخولیایی که عموماً با رنگ قرمز تند به تصویر کشیده میشود.
موسیقی و صداگذاری
بهترین عملکرد بازی در بخش موسیقی و طراحی صدا است که به بهترین نحو اتفاق میافتد. موسیقی متن The Medium بهطور ناخودآگاه خطراتی را در ذهن بازیکن تداعی میکند و همین موسیقی متن بازی، ستون اصلی وحشت است و باعث میشود که همهی اتفاقات بدون حضور یک شخصیت ترسناک و صرفاً بهوسیلهی موسیقی و طراحی صدا اتفاق میافتد. درمجموع در بخش موسیقی و صداگذاری نهتنها نقصی وجود ندارد بلکه تماماً کارگاه آموزش خلق موسیقی در یک بازی ترسناک است که به لطف حضور “آکیرا یامائوکا” میسر شده است.
در پایان باید گفت بازی The Medium بهعنوان یک تجربهی عالی برای علاقهمندان به بازیهای داستانی ویدئویی توصیه میشود. داستانپردازی خوب و مرموز، پایانی غافلگیر کننده، موسیقی متن بازی به همراه بدنهی اصلی قصهگویی و ایجاد ترس در بازی در کنار طراحی صدای با کیفیت و کارگردانی هنری خلاقانه این اثر را به یکی از کاملترین بازیهای ویدئویی تبدیل کرده است که میتواند ساعتها حس ترس و هیجان را در بازیکن حفظ کند.
منبع pcgamer